معنی از ارکان کعبه

حل جدول

از ارکان کعبه

رکن عراقی

رکن اسود

رکن شامی


از ارکان خانه کعبه

رکن اسود (عراقی)، رکن شامی (غربی)، رکن حجرالاسود، رکن یمانی

رکن اسود


یکی از ارکان کعبه

رکن یمانی

فرهنگ عمید

ارکان

رکن
اصول، مبانی،
افراد مهم، بزرگان،
[قدیمی] = * ارکان اربعه
* ارکان اربعه: [قدیمی] مجموع عناصر اربعه (آب، باد، خاک، و آتش)،
* ارکان حرب: (نظامی) [منسوخ] ستاد ارتش،
* ارکان دولت: بزرگان و سران دولت، رجال دولت، وزرا و امرا،
* ارکان نماز: (فقه) تکبیرهالاحرام، قیام، رکوع، و سجود،

لغت نامه دهخدا

ارکان

ارکان. [اَ] (اِخ) آبی است در اجاء، یکی از دو کوه طیی ٔ، بنی سِنبس را. (معجم البلدان).

ارکان.[اَ] (ع اِ) ج ِ رُکن. مبانی. پایه ها:
بحکم تجربت احکام رایش
همه ارکان ملک شهریار است.
مسعودسعد.
چه آستان که چون کعبه بخاکپای رُکبان آن تمسّک سزا و بموافقت و ارکان آن تنسک روا. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 453). || کرانه ٔ قویتر چیزی. (منتهی الأرب). هر امر که باعث قوت و غلبه و شوکت باشد مثل ملک و لشکر و مانند آن. (منتهی الأرب). || ارجمندی و قوت و غلبه. || جوارح. (منتهی الأرب). اندامها. || عناصر. (غیاث اللغات). چهار طبع. (دستوراللغه):
ارکان و موالیت بدو هستی دارند
تأثیر بسی مشمر در وی حدثان را.
ناصرخسرو.
این گوهر از این کان چو بیک پایه برآید
کانی دگرش سازند آنگاه زارکان.
ناصرخسرو.
نیاز نیست بما خلق را همی زجهان
چنانکه گوئی ما همچنان ز ارکانیم.
مسعودسعد.
اگر جهان خرد خوانیم رواست که من
هم آخشیجم و هم مرکزم هم ارکانم.
مسعودسعد.
ز بخشیدن چه عجز آمد نگارنده ٔ دو گیتی را
که نقش از گوهران دانی و بخش از اختران بینی
ز یزدان دان نه از ارکان که کوته دیدگی باشد
که خطی کز خرد خیزد، تو آنرا از بنان بینی.
سنائی.
- چهار ارکان، ارکان اربعه، یعنی باد و خاک و آتش و آب. مواد اربعه. چهار آخشیجان. استقصات:
از این چار ارکان که داری بنام
ببین کاین هنرها جز او را کدام.
اسدی.
تا در افلاک هفت سیاره ست
تا بگیتی چهار ارکانست.
مسعودسعد.
مسافران نواحی هفت گردونند
مؤثران مزاج چهار ارکانند.
مسعودسعد.
ز چار ارکان برگرد و پنج ارکان جوی
که هست قائد این پنج پنج نوبت لا.
خاقانی.
و هم این رکن چون مقوم روح
چار ارکان جسم را معیار.
خاقانی.
- || تکبیرهالاحرام و قیام و رکوع وسجود.
|| موالید ثلثه:
زمین آمداز اختران بهره مند
هم از هر سه ارکان ز چرخ بلند.
اسدی.
|| بزرگان.: اعیان امیر بگرمابه رفت از میدان و از گرمابه بخوان رفت و اعیان و ارکان را بخوان بردند. (تاریخ بیهقی). خلوت کرد با اعیان و ارکان. (تاریخ بیهقی).
- ارکان جیش، پنج است: مقدمه، قلب، میمنه، میسره، ساقه.
- ارکان دولت، اعیان دولت و رجال دولت. (آنندراج): همه ٔ ارکان و اعیان دولت وی را به پسندیدند بدان راستی و امانت و خدمتی که کرد. (تاریخ بیهقی). این جماعت ارکان دولت و ابیات امّت دیلم بودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 263). ارکان دولت و اعیان حضرت وصیّت ملک بجا آوردند. (گلستان). یکی از پسران هرون الرشید پیش پدر آمد خشم آلوده که فلان سرهنگ زاده مرا دشنام مادر داد هرون ارکان دولت را گفت جزای چنین کس چه باشد. (گلستان). ارکان دولت و اعیان حضرت و زورآوران اقالیم حاضر شدند. (گلستان).

تعبیر خواب

کعبه


دیدن کعبه درخواب خلیفه بود بر آن کس که کعبه قبله او بود و هر زیادت و نقصان که در آن بیند، دلیل بر خلیفه بود. اگر بیند که طواف کعبه می کرد، دلیل بر صلاح دین او بود و از خلیفه فائده یابد. اگر بیند که احرام بسته بود و روی در کعبه داشت، دلیل به زیادتی صلاح او بود. اگر بیند که سرای او کعبه بود و مردم آنجا را زیارت می کردند، دلیل که امانت مردم کند و حرمت یابد. - محمد بن سیرین


دیدن کعبه در خواب بر چهار وجه است.

اول: خلیفه.

دوم: امام.

سوم: ایمان.

چهارم:امنیت و ایمنی.

یوسف نبی علیه السلام گوید:

دیدن رفتن به کعبه و ایمنی وسلامت بود - امام جعفر صادق علیه السلام


اگر پادشاهی در خواب بیند که به کعبه رفت، دلیل که از جانب حق تعالی بزرگیش زیاده گردد. اگر بیند که کعبه بیفتاد یا بسوخت، دلیل که حال خلیفه تباه گردد. اگر بیند که درکعبه بود، دلیل که از شر دشمن ایمن گردد. اگر بیند که روی به حجر الاسود نهاد، دلیل که حج بگذارد. اگر بیند که بر بام کعبه بود، دلیل که بیننده بدمذهب بود. - جابر مغربی

فرهنگ معین

کعبه

هر خانه چهارگوشه، غرفه، خانه خدا، بیت الحرام. [خوانش: (کَ بِ) [ع. کعبه] (اِ.)]

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ارکان

پایه ها

فارسی به عربی

ارکان

عمود

معادل ابجد

از ارکان کعبه

377

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری